درباره فواید بازی و نقش آن در پرورش جسم و روح آنها ، پژوهش های زیادی انجام شده است و کارشناسان و پژوهشگران به این نتیجه روشن رسیده اند که بازی، نیاز اولیه و ضروری کودکان است و هر چه امکان پرداختن آنها به بازیهای سالم و سازنده بیشتر باشد، فکر و ذهن و جسم آنها بهتر پرورش می یابد و خصوصیت های اجتماعی آنها بهبود می یابد. بازی به کودک این فرصت را می‌دهد تا به تقویت جنبه‌های جسمی، ذهنی، روانی، و عاطفی خود بپردازد و اصول اخلاقی و اجتماعی را بخوبی فرا گیرد.

   

طبفه بندی بازی ها:
کوشش های بسیاری به عمل آمده تا بازی کودکان را بر حسب مضمون و محتوای آن طبقه بندی کنند. یکی از راههای شناخت ماهیت بازی ها، طبقه بندی  آنها به ۴ مقوله اصلی می باشد، یعنی کارکردی، تخیلی، پذیرا و سازنده. 
بازی کارکردی به معنی مهارتی که معمولاً  تا حدی خام و ناپرورده است مانند پاکوفتن یا کف زدن یا خندیدن می باشد.
بازی تخیلی معمولاً در دومین سال زندگی آغاز می شود و مستلزم خیال پردازی و رفتار خیالی است کودکان به خود یا وسایلی که با آنها بازی می کنند نقش ویژه ای می دهند. (مثلاً با یک عروسک به عنوان یک کودک واقعی رفتار می کنند)
کمی پس از آن بازی پذیرا که در این دوره به گوش کردن به داستان ها یا کارتون ها رغبت نشان می دهند.
در پایان سال دوم زندگی بازی سازنده آغاز می شود که کودک در این دوره به چیدن مکعب ها و خانه سازی و امثال اینها مشغول می شوند و یا به نقاشی و بازی با گل، آب و شن و ماسه و عوامل طبیعی دیگر کشش پیدا می کنند. به این ۴ مقوله، مقوله پنجمی می توان افزود که به آن بازی همراه با مقررات است که در محیط کودکستان بیشتر رخ می دهد.

 
بــــــازی و یادگیــــــــری:
شکی نیست که کودکان از طریق بازی یاد می گیرند. برای کودک پیش دبستانی ممکن است هیچ فرقی بین آنچه که بزرگسالان آن را کار تلقی می کنند و بازی کودکان وجود نداشته باشد کمک به پدر و مادر در کارهای خانه یا در باغ و باغچه برای کودک شکلی از یک بازی است که با بازی کردن با اسباب بازی ها و ... فرقی ندارد. همچنین بازی می تواند پشتیبانی قوی برای فعالیتی باشد که کودکان را در موقعیت های مختلفی قرار می دهد و به آنها فرصت می دهد که با رویداد ها آشنا شوند.
بازی می تواند محرکی برای یادگیری اجتماعی باشد چنان که وقتی عده ای بازی می کنند در می یابند که چه چیزی برای آنها خوشایند و چه چیزی نا خوشایند است. کودکی که مدت زمان زیادی را صرف انجام بازی های گوناگون کرده و دسترسی بیشتری به انواع وسایل بازی یا وسایلی برای طراحی و نقاشی داشته باشد نسبت به کودکی که کمتر میدان بازی کردن به آن داده شود با سرعت بیشتری یاد می گیرد و تعامل اجتماعی می یابد همچنین از قدرت هوشی بالاتری برخوردار خواهد بود.
 

بازی و برنامه درسی:
بازی در کودکستان نیز بخش عمده ای از برنامه ی درسی است. اگرچه مربیان مهد ها با جنبه های لذت بخش و شادی آور بازی کاملاً آشنا هستند هدف آنها از بازی فراهم ساختن نوع تجربه هایی برای کودکان است که به شکل های مطلوب تر یادگیری نیز می انجامد و از آنجا که مربیان کودکان سنین بالاتر با مربیان مهدها چندان تفاوتی ندارند لذا آنچه کودکستان ها و آمادگی ها را از مدارس جدا می کند شیوه های آموزش است تا هدف های آموزشی. وظیفه مربی در مهدها ارائه فعالیت هایی است که جنبه بازی داشته باشند وظیفه دیگر او این است که به کودکان کمک کند تا خود را کاملاً در آن فعالیت ها غرق کنند.

بازی های کامپیوتری:
در دنیای حاضر عملاً استفاده از کامپیوتر فعالیتی رایج و پر طرفدار برای بازی ها و سرگرمی های حرفه ای و تفریحی به ویژه در میان پسران محسوب می شود. بازی با کامپیوتر بیشتر اوقات موجب کناره گیری از تماس و برخورد اجتماعی می شود. اما بازی های کامپیوتری جنبه ی مثبتی نیز دارند صرف نظر از برخی از لذت هایی که کودکان و نوجوانان از برنامه ها و بازی های آن می برند این بازی ها می توانند به رشد برخی مهارت های فکری و ذهنی کمک فراوان کنند. از آنجا که هنگام بازی چشم فقط باید به مانیتور نگاه کند و دست همواره باید روی کنترل باشد، هماهنگی بسیار خوبی بین دست و چشم فرد بوجود می آید که بعدها در انجام کارهای یدی (دستی) بهتر و سریعتر عمل خواهد کرد. علاوه بر این، بازی کامپیوتری فرد را مستقل و با قدرت تصمیم گیری بالا بار می آرود چون در این نوع بازی ، تصمیم گیری در لحظه است . این قضیه باعث می شود فرد قدرت تفکر و تصمیم گیری خود را روی خود استوار کند  .بهترین توصیه ای که عقل سلیم پیشنهاد می کند این است که بازی های کامپیوتری نباید جای فعالیت اجتماعی کودک یا نوجوان را بگیرد. انتخاب بازی ها باید با شناخت گسترده ای انجام شود به طوری که کودک یا نوجوان زمان زیادی را بی دلیل صرف فعالیت هایی نکند که بیش از اندازه به استمرار فعالیت های تکراری یا خشونت فیزیکی بیش از اندازه ای را به نمایش بگذارد.

 
بازی و آموزش راه زندگی:
بازی‏ها افراد را به مقررات و ضوابط زندگی آشنا می‏کنند، روح سازگاری را در آنها پدید می‏آورند و فنون زندگی جمعی را عملاً یاد می‏دهند. کودک در سایه بازی درمی‏یابد که همیشه نمی‏تواند از طریق اعمال خشم به پیش برود، در همه جا نمی‏تواند عصبانی شود و نظرات خود را اعمال نماید، همیشه نمی‏تواند دیگران را وادار به تسلیم خواسته‏های خود کند بلکه در مواردی هم لازم نیست تسلیم خواسته‏های دیگران باشد بخصوص که آن خواسته‏ ها به حق باشند.
بازی به کودکان می‏ آموزد که زندگی یک داد و ستد است در ازای دریافت خدمتی، باید خدمتی برای دیگران انجام داد، اگر چیزی از کسی می‏گیریم باید چیزی هم متقابلا به او بدهیم وگرنه اجتماع وجود ما را تحمل نخواهد کرد و ما را افرادی مزاحم و انگل و حتی مفت‏خور به حساب خواهد آورد.
برخی از بازی‏ها در افراد سازگاری شغلی پدید می‏ آورند و فرد را علاقمند می‏ سازد که تن به کاری و شغلی دهند یا مقدمات آن را فرا گیرند به طوری که در آینده با چشمی باز وارد دنیای کار و مشاغل گردند. علاوه بر این آنان در حین بازی درمی ‏یابند چه کاری مفید و چه کاری مضر است، چه اقدامی خطرناک و چه اقدامی بی‏ خطر است و بالاخره بازی افراد را وامی‏دارد که تن به پذیرش و صلح دهند و دریابند که همیشه نمی‏توان از راه جبر و فشار سلطه خود را بر دیگران اعمال کرد.